مایلز مورالس برای فصل بعدی حماسه برنده جایزه اسکار Spider-Verse باز می‌گردد، یک ماجراجویی حماسی که اسپایدرمن هم‌محله‌ای و تمام‌وقت بروکلین را از سراسر مولتی‌ورس به دنیای جدیدی می‌برد تا با گوئن استیسی و یک تیم جدید از اسپایدر-افراد متحد شود و با یک شرور قدرتمندتر از هر چیزی که تاکنون با آن روبه‌رو شده‌اند، مقابله کنند.

یک شیوع ویروس T در سانفرانسیسکو به جزیره آلکاتراز می‌رسد، جایی که یک شر جدید در آنجا ساکن شده است.

"جون"، دختری خوش‌بین و خلاق، یک پارک تفریحی شگفت‌انگیز به نام "سرزمین عجایب" را که در دل جنگل پنهان شده است، کشف می‌کند. این پارک پر از وسایل بازی خارق‌العاده و حیوانات سخنگوی بامزه است، اما همه‌چیز در آشفتگی به سر می‌برد. جون خیلی زود متوجه می‌شود که این پارک از تخیلات خودش به وجود آمده و تنها کسی است که می‌تواند آن را نجات دهد. او با کمک حیوانات، برای احیای جادوی این مکان اسرارآمیز تلاش می‌کند.

در دنباله فیلم «ترول‌ها» (۲۰۱۶)، پاپی و برنچ متوجه می‌شوند که آن‌ها تنها یکی از شش قبیله ترول‌ها هستند که هر کدام به یک سبک موسیقی اختصاص دارند: فانک، کانتری، تکنو، کلاسیک، پاپ و راک. وقتی ملکه بارب از قبیله راک قصد دارد سایر سبک‌های موسیقی را نابود کند تا راک را به سلطنت برساند، پاپی و برنچ به همراه دوستانشان سفر می‌کنند تا سایر قبیله‌ها را متحد کرده و در برابر تهدید مقابله کنند.

ترجمه متن داده‌شده: وقتی حلزون خانگی باب اسفنجی، گری، توسط پوزیدون ربوده می‌شود و به شهر گمشده آتلانتیس برده می‌شود، باب اسفنجی و بهترین دوستش، پاتریک استار، مأموریتی را برای نجات او آغاز می‌کنند تا قبل از آنکه خیلی دیر شود، نقشه‌های شوم پوزیدون را خنثی کنند.

وقتی پدر گمشده پو، که یک پاندا است، ناگهان دوباره ظاهر می‌شود، این دو به یک دهکده مخفی پانداها سفر می‌کنند تا با گروهی از پانداهای بامزه آشنا شوند. اما با ظهور "کای"، یک شرور ماورایی که استادان کونگ‌فو را یکی پس از دیگری شکست می‌دهد، پو باید غیرممکن را انجام دهد - یعنی آموزش یک روستا پر از پانداهای بامزه و ناشی برای تبدیل شدن به گروهی از جنگجویان کونگ‌فو.

در شهر آرام موسینگهام، پس از عملیات نجات شگفت‌انگیز در فیلم Shaun the Sheep Movie (۲۰۱۵)، اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است. در حالی که شاون شیطان‌صفت برای گله پشمالوی خود پیتزا سفارش می‌دهد، در حالی که کشاورز و بیزتر، سگ نگهبان همیشه بیدار، از این موضوع بی‌خبر هستند، یک UFO مرموز و سریع وارد جو زمین می‌شود و در کنار مزرعه موسی باتم سقوط می‌کند. حالا لو-لا، موجود دوست‌داشتنی و فوق‌العاده‌ای از اعماق کهکشان، در خطر جدی است، میلیون‌ها سال دور از خانه. آیا شاون و بقیه بره‌ها می‌توانند کمک کنند و از همراه بیگانه خود در برابر وزارت شناسایی بیگانگان و رهبر غیرقابل توقف آن، ایجنت رد، محافظت کنند؟

برای هشتمین فیلم انیمیشن کامل خود، ایلومینیشن و یونیورسال پیکچرز فیلم The Grinch را بر اساس کلاسیک محبوب تعطیلات دکتر سئوس ارائه می‌دهند. The Grinch داستان یک فرد بدبین و عصبانی است که مأموریتی برای دزدیدن کریسمس آغاز می‌کند، اما قلبش توسط روح سخاوتمندانه یک دختر جوان تغییر می‌کند. این فیلم خنده‌دار، دلگرم‌کننده و بصری شگفت‌انگیز، داستانی جهانی درباره روح کریسمس و قدرت شکست‌ناپذیر خوش‌بینی است. بنِدیکت کامبربچ، نامزد جایزه اسکار، صدای خود را به شخصیت معروف گرینچ اختصاص داده است، که زندگی تنها و بی‌دوستی را در غاری در کوه کرامپت با سگ وفادارش، مکس، می‌گذراند. با غاری که پر از اختراعات و وسایل برای نیازهای روزمره او است، گرینچ تنها زمانی همسایگان خود در هوویل را می‌بیند که غذا تمام می‌شود. هر سال در کریسمس، آنها آرامش او را با جشن‌های بزرگتر، روشن‌تر و پر سر و صداتر مختل می‌کنند. وقتی هووها اعلام می‌کنند که امسال کریسمس را سه برابر بزرگتر خواهند کرد، گرینچ درمی‌یابد که تنها یک راه برای بدست آوردن آرامش و سکوت وجود دارد: باید کریسمس را بدزدد. برای این کار، تصمیم می‌گیرد که در شب کریسمس به عنوان سانتاکلاز ظاهر شود، حتی با دستگیری یک گوزن بی‌حال و بی‌دقت برای کشیدن سورتمه‌اش. در همین حال، در هوویل، سیندی-لو هو (کمرون سیلی)، دختری که پر از روحیه کریسمسی است، با گروهی از دوستانش نقشه می‌کشد تا سانتاکلاز را در هنگام گشت‌زنی شب کریسمس گیر بیاندازد تا از او برای کمک به مادر تنها و شاغلش تشکر کند. اما هرچه کریسمس نزدیک‌تر می‌شود، نقشه خیرخواهانه او تهدید می‌کند که با نقشه شیطانی گرینچ تداخل پیدا کند. آیا سیندی-لو به هدف خود برای ملاقات با سانتاکلاز خواهد رسید؟ آیا گرینچ موفق خواهد شد که شادی تعطیلات هووها را برای همیشه خاموش کند؟

لنس استرلینگ، یک ابرجاسوس حرفه‌ای، و والتر بکت، دانشمندی باهوش اما ناشی در روابط اجتماعی، دو شخصیت کاملاً متضاد هستند. والتر با اختراعات و گجت‌های پیشرفته‌اش، به مأموریت‌های لنس کمک می‌کند. اما وقتی اوضاع به‌طور غیرمنتظره‌ای تغییر می‌کند، این دو مجبور می‌شوند به روشی کاملاً جدید به یکدیگر متکی باشند. اگر این زوج عجیب نتوانند یاد بگیرند که چگونه با هم کار کنند، کل جهان در خطر خواهد بود.

در دنیایی که حیوانات انسان‌نما زندگی می‌کنند، بستر مون (یک کولا) صاحب یک تئاتر است که از زمانی که پدرش او را برای اولین بار به یک نمایش موسیقی برد، علاقه‌مند به کسب‌وکار نمایش شده است. پس از مشکلات مالی که توسط نماینده بانک، جودیت، ایجاد می‌شود، بستر به دوست ثروتمند خود، ادی، می‌گوید که یک مسابقه آوازخوانی با جایزه ۱۰۰۰ دلار برگزار خواهد کرد. اما دستیار بستر، خانم کراولی، به طور تصادفی دو صفر اضافی به مبلغ اضافه می‌کند و بروشورهای تبلیغاتی که ۱۰۰۰۰۰ دلار را نشان می‌دهند، از دفتر بستر به خیابان‌های شهر پرتاب می‌شوند.