برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نحوهی هضم فیلمای روانشناختی
منتشر شده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
وقتی صحبت از فیلمای روانشناختی میشه، ممکنه یاد کارایی بیوفتیم که صحنههای ملالآور و بسیار سرد و کندی دارن. یعنی طرف ممکنه همهاش بشینه به پنجره نگاه کنه یا اتفاقات عجیب و سوررئالی بیوفته که اصلا توی منطق نمیگنجه. معمولا فیلمسازایی که اینطور فیلما رو با ته مایهی جنون و وحشت میسازن، موفقترن؛ چون شاید بیننده، جذب سناریو نشه اما حداقل یکم هیجانزده میشه و اینطوری، از دیدن فیلمش لذت میبره.
ما چندین نوع فیلم روانشناختی داریم؛ یه عدهشون ترسناک روانشناختی هستن که وقتی با معما و پروندههای جرم و جنایت قاطی میشن، شانس خوبی برای فروش و گرفتن امتیاز از طرف منتقدین دارن. اما یه عده از این فیلما هستن که تمرکز بسیار کاملی روی مفاهیم دنیای روانشناسی دارن و حتی با دنیای روانپزشکی هم ارتباط میگیرن، مثلا شخصیت اصلی تحت تاثیر داروهای خاصی رفتار میکنه و قوهی تجسماش به چالش کشیده میشه.
این فیلما وقتی باعث بازخورد منفی میشن که اولا دیگه مخاطب نمیتونه زاویهای از چشم یه راوی که سلامت روانی داره داشته باشه، دوما دیگه هیجان و عنصر وحشت، چندان چشمگیر نباشه؛ سوما، منطق داستانی شکسته بشه و مخاطب با خودش فکر کنه که کارگردان داره زیادی نمادین و رمزی حرف میزنه و قرار نیست که به راحتی بشه معنای فیلم رو فهمید.
نمونهای از جدیدترین فیلمایی که با این اتمسفر ساخته شده، Beau is afraid هست.
سوالی که خیلی وقتا از طرف بینندهها مطرح میشه اینه که: آیا لازمه که اینقدر پیاز داغ قضیه زیاد بشه و اینقدر منزجر کننده و ناخوشآیند، دنیای درونی یه فرد مبتلا به اختلالات روانی رو به تصویر کشید؟ و اصلا این موضوع چه لزومی داره؟
انزجاری که یه فرد مبتلا به اختلالات روانی تجربه میکنه، میتونه خیلی فراتر از چیزایی باشه که توی داستان و فیلمای رایج روانشناختی به تصویر کشیده میشه اما در مورد لزومش، اینو فقط کسی میتونه بگه که به شناخت وضعیت روانی این مدل شخصیتا علاقه داشته باشه.
فقط هم لازم نیست که شخص، یه درمانگر باشه تا به دیدن همچین فیلمایی راغب بشه؛ بلکه هر کدوم از ما، حتی اگر از نابهنجاریهای دنیای اطرافمون تاثیر نگیریم و وضعیت روانی ایمنی داشته باشیم، اما احساس خطر و انزجاری که بعضا بهمون دست میده رو درک میکنیم. ما میدونیم که دنیای بیرون امن نیست و یه عالمه آدم عجیب و غریب و حیلهگر وجود دارن یا فرقهها و سازمانای بوداری که سعی دارن ذهن آدما رو کنترل کنن. این مسائل، شاید یگانه دلیل به وجود اومدن نابهنجاریهای روانی نباشن اما روی این حالتها تاثیر دارن.
نمادپردازی شاعرانه
نمادپردازی یک مهارت کاربردی در انتقال مفاهیم انتزاعی هست و فیلمی که بتونه این مهارت رو به خوبی به کار بگیره، شانس خوبی در انتقال پیغام خودش داره. از جمله موفقترین فیلمها در این زمینه میشه به The Fountain 2006 اشاره کرد که وضعیت روانی شخصیت اصلی داستان رو به کمک چند داستان نمادین و موسیقی متن و تصویرسازیهای سوررئال، اونو تبدیل به یه اثر سینمایی ماندگار کرده و عملا به مخاطب خودش اجازه میده تا به کمک درکی که تا امروز از موضوعات نمادین داشته، دست به نقد وضعیت روانی شخصیتها بزنه.
فیلمای زیادی هستن که پتانسیل تبدیل شدن به یه اثر روانشناختی درجهی یک رو داشتن اما عمدا روی موضوعات دیگه فوکوس کردن و این به مخاطب اجازه نمیده تا به جنبهی روانشناختی فیلم، نگاه نقادانهای داشته باشه. معدود کارگردانایی هستن که مغلوب وسوسهی ایجاد بازی بصری اضافه نمیشن. این ایجاز در پرداختن به محتوا، به بیننده اجازه میده تا درک کنه که کارگردان اونو به قضاوت وضعیت روانی شخصیتها ترغیب میکنه و صرفا اونو با یه سری اکشن خوب یا لاس زدن و صحنههای ترسناک سرگرمکننده مشغول نکرده.
چطور فیلمای روانشناختی رو هضم و درک کنیم؟
دنیای روانشناسی، مفاهیم انتزاعی بسیار آشنایی داره؛ احساس و تجربه رو شاید بشه مهمترین مفاهیم این علم به حساب آورد. بهترین سوالی که میشه بعد از دیدن یه فیلم روانشناختی پرسید اینه که این اثر یا این شخصیتها هر کدوم تونستن چه احساساتی رو درونم زنده کنن؟ رویکرد این شخصیتها نسبت به زندگی چه اندازه ممکنه درست و چه اندازه ممکنه سمی و غلط باشه؟ آیا این شخصیتها میتونن با این رویکردهایی که دنبال میکنن رشد پیدا کنن یا در حال افول و عقبگرد هستن؟ اشتباه شخصیتهای این داستان چیه و چطور با حماقتشون، باعث تولید درد و رنج بیموردی برای خودشون یا دیگران شدن؟
جمعبندی
فیلمای روانشناختی هنوز در ابتدای مسیر خودشون هستن و زیر مجموعههای مختلفش هم هنوز صاحب تولیدات چندان متنوع و موفقی نیست. کارگردانایی که توانایی کسب تجارب مختلف در دنیای فیلمسازی دارن، عموما سراغ ایدههای کم ریسکی میرن که شانس فروش و سودآوری داشته باشه اما بهترین کارای این ژانر رو میشه توی سینمای مستقل پیدا کرد؛ با این وجود، میشه انتظار داشت که رفته رفته، محتواپردازای خوبی توی این ژانر هم پیدا بشن و عملا کارایی ساخته بشه که به شکل متمرکز، هم روانشناختی هستن و هم محبوبیت اجتماعی خوبی رو میتونن به دست بیارن.