برای دریافت ناتیفیکیشنهای مربوط به آخرین فیلمها و آپدیتهای جدید آنها، کافی است دسترسی به اطلاعیهها رو فعال کنی. اینطوری همیشه از جدیدترین تغییرات باخبر میمونی!
نقد و بررسی دنیای نتفلیکس| دنیای ما چطور در حال تاثیر پذیرفتن از هنرهای نمایشیه؟
منتشر شده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴
0 بازدید
به همون دلیلی که موزه رفتن دیگه زیاد معنایی نداره و آدما از اینترنت، برای دیدن تصویر پروضوح و پر جزئیات نقاشیا استفاده میکنن، شرکتایی مثل نتفلیکس هم ساخته شدن و از طرفدارای زیادی برخوردارن.
نتفلیکس فقط فیلم و سریال رو توی پلتفرمش منتشر نمیکنه بلکه سرمایهگذار و سازندهی بسیاری از فیلم و سریالایی هست که طی سالهای اخیر میبینیم و اتفاقا خیلیهاشون از محبوبیت زیادی برخوردارن. شرکتای فیلمسازی زیادی وجود دارن اما نتفلیکس، فعالیت زیادی در این زمینه داشته و به خاطر تولید فیلم و سریالای بسیار پرفروش، تبدیل به اسمی شده که همهی افراد علاقهمند به دنیای فیلم و سریال میشناسنش و همینم صحبت کردن در مورد اتمسفر غالب کارای نتفلیکسی رو راحت میکنه.
در این مورد شکی نیست که امثال من، سرگرم شدن خودشون با فیلم و سریال رو تا حد زیادی مدیون فعالیت همچین شرکتایی هستن و کیفیت تولیدات این شرکت، در سطح خیلی خوبیه؛ اما این موضوع، دلیل نمیشه که محتوایی که مصرف میکنم رو بررسی نکنم.
اصطلاح سریال نتفلیکسی، چیزی هست که توی وب فارسی هم زیاد مورد استفاده قرار میگیره و بعضا یه کلمهی موجز انتقادی هست و معنیش اینه که با یه سریال طرفیم که احتمالا لاس زدن رو پررنگ جلوه داده، یه بیان افراطی در مورد فمنیسم و نژاد پرستی داره و در و دیوار و ظاهر آدما هم زیادی تمیزه؛ به حدی که انگار با هوش مصنوعی ساخته شدن و از یه دنیای دیگه هستن.
در ظاهر، نت فلیکس، فرصتای زیادی به فیلم سازا داده که بتونن از هر گوشهی دنیا، کارایی رو بسازن که اتفاقا انتقادات جالبی نسبت به ایدئولوژیهای سمی کلاسیک داره و به نحوی منادی آزادی و پیشرفت فکری شده؛ اما این انتقاد هم همیشه با نتفلیکس بوده که این شرکت، خیلی کاسب کاره و فرقی نمیکنه شما میخواید به چی انتقاد کنید، حتی اگه میخواید توی فیلمتون سرمایهداری و آدمای سرمایهدار رو بد جلوه بدید؛ ولی باید یه چیزی بسازید که بتونه حسابی بفروشه و پول خوبی رو به ما برسونه. گرچه، کاسبی از طریق تولید و فروش کارای هنری، به خودی خود چیز بدی نیست.
این شرکت، صرفا از تولید محتوا و فروش اشتراک سایتش نیست که به سود میرسه بلکه کلی تبلیغ انجام میده و اتفاقا انتقاداتی که بهش میشه متوجه عدم صدق این تبلیغات هم هست.
فارغ از اینکه این تبلیغات متوجه چه محصولاتی هستن، توی این مطلب قراره سراغ محتوای کارای نتفلیکسی بریم. گرچه چیزی مشابه ایدههای غالب در این رسانه، توی کارای غیر نتفلیکسی هم وجود داره؛ اما اینجا میخوایم ببینیم که نتفلیکس روی چه جور محتوایی زوم کرده و چجور داره ازش سود میبره؟ کدوم یکی از این ایدهها ممکنه ویروسی باشن؟ نه که پیدا کردن این الگوهای ناسالم به معنی لزوم کناره گرفتنمون از تولیدات نتفلیکسی باشه؛ ما میتونیم تا هر وقت که بخوایم کارای نتفلیکسی رو ببینیم، باهاشون سرگرم بشیم و حالشو ببریم؛ اما در عین حال میتونیم با داشتن یه نگاه انتقادی، از تاثیر بد بعضی از دادههایی که داره از طریق این رسانه منتشر میشه هم از خودمون محافظت کنیم.
برای درک اینکه چنین رسانههایی دارن چه تاثیری روی جوامع ما میذارن، نیازی نیست که راه دوری بریم بلکه کافیه خودمون و وضعیت روانیمون رو مطالعه کنیم. اگر شما از افرادی هستید که به دیدن فیلم و سریال علاقه داره و حجم زیادی از کارای نتفلیکسی رو دیده پس میتونید به خودتون به چشم یه نمونهی مطالعاتی نگاه کنید.
سیستم سرمایهداری یه الگوی به ظاهر ساده داره: پول، پول میاره و آدمایی که پول بیشتری دارن، میتونن مسلط بر افرادی باشن که پول کمتری دارن. اگر کسی به این سیستم تن نده، یعنی نمیتونه از این سیستم هرمی سود ببره و باید با اتکای به آدمای دیگهای از سرمایهی خودش مراقبت کنه و به سود برسه، البته اگه بتونه همچین آدمایی رو پیدا کنه.
شما میتونید فیلم و سریالای نتفلیکسی زیادی رو ببینید که انتقادات آشکاری رو نسبت به سیستم سرمایهداری دارن و شخصیتهای سکسی و جذابی رو به تصویر میکشن که دارن از این سیستم عذاب میکشن یا شجاعانه سعی میکنن که باهاش بجنگن. اتفاقا توی نقدای مختلفی که از این سایت منتشر شده هم به این نکته، توی خیلی از فیلم و سریالا اشاره شده اما همین فیلم و سریالا، به خودی خود تبلیغ کنندهی انواع مختلفی از مد و جواهرات و زندگی لوکس هستن و در کنارش لیستی از ایدئولوژیهای مدرن بودار که لزوما توسط جوامع اطرافمون پذیرفته نشده و در موردش به اندازهی کافی بحث نشده رو در لباسی مقدس، ارائه میدن.
بعد همین بازیگرا بیرون از فیلم و سریالی که بازی کردن، به شکل مجزا، تبلیغ کنندهی شرکتای تجاری بزرگ هستن و یه فضای رقابتی جدید رو توی اینستاگرام و بقیهی شبکه های اجتماعی درست میکنن.
وقتی وارد شبکههای اجتماعی میشیم، با خودمون میگیم که چیز خاصی نیست و فقط قراره سرگرممون کنه اما رفته رفته از این تبلیغات زیاد و عکسای رنگ و وارنگ تاثیر میگیریم؛ اونم نه لزوما یه تاثیر خوب. اونا به ما حس نیاز رو میدن و به رومون میارن که باید هنوز خرج کنیم تا بتونیم بگیم که یه زندگی نرمال داریم و بخشی از طبقهی متوسط جامعه هستیم.
از یه طرف، با کار زیاد برای تامین اولیهترین و حیاتیترین نیازای زندگی رو به رو هستیم و از اون طرف، میبینیم که همین شرکتایی که براشون کار میکنیم، برای خالی کردن جیبمون نقشه چیدن و پولی که برای ادامهی زندگیمون بهش نیاز داریم رو میخوان که صرف چیزایی کنیم که ارزش حیاتی خاصی هم ندارن. شیوهی امروزی تبلیغات، نوعی خشونت انفعالی رو درون خودش داره یعنی ظاهرش ملایم و زیباست اما هدفش به شدت خودخواهانه است و سعی داره تا ذهن آدما رو کنترل کنه.
خوده شما هم ممکنه از جمله افرادی باشید که نیاز به نوعی پسانداز دارید یا نیازای زیادی توی زندگیتون هست که مدت زیادیه برطرف نشده؛ اما اینقدر هر ماه وسوسه میشید که چیزای جدید بخرید که عملا فرصتی برای پس انداز کردن نمیمونه. بعد از خودتون ناامید میشید و فکر میکنید که شاید خودتون بیاراده و سست عنصرید؛ در حالی که پشت بسیاری از این تبلیغات ریز و درشت، تیمهای تبلیغاتیای وجود دارن که کوچکترین الگوهای رفتاری شما در دنیای واقعی و مجازی رو جمع آوری و تحلیل میکنن و برای خالی کردن جیب تک تک طبقات مختلف جامعه برنامه دارن.
فرق نتفلیکس با بقیهی این تبلیغات اینه که نت فلیکس، در ظاهر، آشکارا کاسبکار به نظر نمیرسه. اشتراکش هزینهی زیادی نداره و میتونه یه عالمه سرگرممون کنه ولی میشه اونو ویترین بسیاری از شرکتا دونست که میخوان سبک خاصی از زندگی رو به ما تحمیل کنن و از این طریق، دستمزدی که با خرج کردن نیروی کارمون به دست آوردن رو دوباره ازمون بگیرن.
شما میتونید به این حرفا به چشم حرفایی بیش از حد بدبینانه نگاه کنید؛ ولی اگه واقعا احساس میکنید که یه چیزی هست که نمیذاره به لحاظ مالی رشد کنید و پساندازی داشته باشید یا با دیدن شبکههای اجتماعی، ترغیب بشید پولی رو خرج کنید که لازم دارید پس اندازش کنید و خرج نیازای مهمی بشه، پس میشه حداقل حدس زد که نیرویی سعی داره ذهن شما رو تحت تاثیر قرار بده. این نیرو، چیزی ماورایی و نتیجهی طلسم و جادو نیست بلکه نتیجهی مهندسی ذهنی هست که برای رونق کسب و کارای مختلف صورت میگیره.
ببینید، درست کردن فیلم و سریال یا حتی اشیای تجملی مثل جواهرات و لباسای خاص، به خودی خود شرارت آمیز نیست بلکه نحوهی ارائه ی این محصولات به جامعه است که سطح اخلاقیات یک فرد رو نشون میده. بسیاری از کسب و کارا فقط میخوان محصول خودشون رو بفروشن و اهمیت نمیدن که این کارو با چه طرفندی انجام میدن، میخواد غیر اخلاقی باشه یا اخلاقی، فقط باید فروش بره و ثروتشون بیشتر بشه.
ولی داشتن یه نگاه انتقادی به نحوهی رشد این کسب و کارا میتونه کمک کنه تا آگاهانهتر برای خرج کردن پولی که بهش نیاز داریم کار کنیم.
یه ویروس فکری میتونه مثل یه توهم عمل کنه و پوششی رو روی هر نوع محتوایی ایجاد کنه. با کنار زدن این پوشش هست که میشه چهرهی واقعی محتوا رو دید و شروع کرد به ادراک کردنش.
توهم، چه خوشآیند باشه چه شبیه به یک کابوس، یه ویژگی مشترک داره و اونم عدم تطابقش با واقعیت زندگیه. شرارت، لزوما در ایدههای توطئه آمیز و غیر این جهانی ظاهر نمیشه؛ توی دنیای مدرن، هیچ چیز به اندازهی نحوهی سودجوییهای مالی شرارت آمیز نیست.
تولیداتی مثل فیلم و سریال، تصویری از آزمایشهای ذهنی، تخیلات و پیشگوییهای انسان در مورد آینده، تصویری از عمیقترین خواستهها و احساسات درونی انسان و آرمانگراییاش هستن. درون این محتوا، میتونه چیزای خوب و بد مختلفی وجود داشته باشه. استفادهی کاربردی از تکههای خوب این محتوا، زمانی ممکنه که بتونیم نگاه انتقادی خوبی نسبت بهشون داشته باشیم و فراتر از خواستههای دنیای سرمایه داری فکر کنیم.
جمعبندی
فکر میکنید چرا با وجود این همه محتوا پراکنی در مورد نحوهی سودجویی شرکتای هرمی یا شرکتای سرمایهگذاری، باز هم یه عده فریب شکلهای جدید این شرکتا رو میخورن و پول زیادی رو از دست میدن؟ چون این شرکتا هر بار سعی میکنن به شکل جدیدی وارد عمل شن و مشتریهای بالقوهی خودشون رو به لحاظ روانی اغوا کنن.
تصور اینکه شیوههای مشابهی برای سودجویی از بینندههای بالقوهی کارای نت فلیکسی یا بقیهی شرکتای تولید کننده یا منتشر کنندهی هنرهای نمایشی وجود داره توی تصور خیلیها نمیگنجه اما پذیرشش هست که کمک میکنه تا نگاه منتقدانهی خودمون رو به دست بیاریم و بدون کنارهگیری از چنین محتوایی و غرق شدن در انزوا، مصونیت خودمون رو حفظ کنیم.